به نقل از سایت فرهنگ نیوز، اگر بگوییم که زلزله در کشور ما مساوی با «ملکالموت» است، سخن گزافی بر زبان نیاوردهایم. لرزشهای خفیف زمین در هر نقطه ایران، موجی از دلهره و اضطراب را بین مردم به راه میاندازد و باعث میشود که آنها چندین شب را در چادرهای مسافرتی یا خودرو شخصی خودشان صبح کنند.
هنوز هم هر چند سال یکبار، «پیشگو» یا به زبان سادهتر «کلاهبردارانی» پیدا میشوند که یک تاریخ خاص را برای وقوع زلزله در «تهران» اعلام کرده و تن پایتختنشینان را میلرزاند.
درحال حاضر کم نیستند افرادی که خاطره زلزله «رودبار و منجیل» در سال ۱۳۶۹ را فراموش نکردهاند. این زمینلرزه ویرانگر یک خصوصیت مهم داشت و آن هم ایجاد موج لرزش در پایتخت کشور بود؛ موجی که سبب شد تا مسئولان و دانشگاهیان و دیگر افراد اثرگذار که عموماً پایتختنشین هستند، برای تهران بهعنوان یکی از لرزهخیزترین پایتختهای جهان، راهی جهت پیشگیری از خسارات زلزله پیدا کنند.
البته از آن تاریخ تاکنون زلزلههای قزوین، قم و چالوس هم باعث ایجاد تکانهای نهچندان کوچک در ساختمانهای تهران شده است. اما به نظر نمیرسد راهحل نهایی مشکل مورد اشاره و خطرات ناشی از زلزله ارائه شده باشد.
زلزله رودبار نقطه آغازی برای طراحی و تدوین قوانین ساختوسازوآئیننامههای علمی برای کاهش اثرات منفی زلزله شد. البته بعد از این تاریخ، به دلایل گوناگون، زلزلههای بم، اردبیل، ورزقان، خراسان، لرستان، جنوب فارس و ... جان بسیاری از هموطنان ما را گرفته است.
سالهاست که در کشوری مانند ژاپن برای پیشگیری از زلزله، راهکارهای مختلفی شامل آموزشهای عمومی، بهسازی ساخت سازهها (اعم از ساختمان، پل، سد و...)، بهبود روند امداد رسانی و تحقیقات گسترده برای تدوین آئیننامههای ساختوساز و آموزش کارگران ساختمانی در حال اجراست.
این برنامه سبب شده است تا ژاپن به نقطهای برسد که زلزلههای ۷ ریشتری هم نمیتواند بیش از ۷ نفر از مردمانش را به کام مرگ بفرستد. شاید در این میان بازخوانی اظهارات یکی از اعضای گروه امداد و نجات ژاپنی در جریان کمکرسانی به آسیبدیدگان زلزله بم، جالب توجه باشد.
وی که آخرین دستگاههای زندهیاب را همراه خود آورده بود، عملاً در ساختمانهای کاهگلی مخروبه، کاری برای نجات افراد مانده در زیر آوار، نمیتوانست انجام دهد. دستگاههای وی برای ساختمانهای کوچک و چوبی و کموزن روستاهای ژاپن طراحی شده بود نه برای خانههای گلی و سنگین و حجیم روستاهای ما. نکته جالب دیگری که وی ابراز میداشت این بود که اولاً زلزلههای با قدرت بالای ۷ ریشتر با تعداد کمتری در ژاپن بهوقوع میپیوندد و دوم آنکه عموماً عمق محل وقوع زلزله در زمین، در کشور آنها بسیار بیشتر بوده و در نتیجه زلزلههای مشابه ایران در ژاپن، قدرت تخریب کمتری دارد. علاوه بر این مقررات سختگیرانهای برای مقاومسازی ساختمانهای شهری و روستایی در ژاپن اعمال میشود.
حکایت چین هم ادامه روند ژاپنیهاست. راهی که در تایوان هم ادامه دارد و زلزلههای مهیب این کشور دیگر کشتههای دهها هزار نفری بر جا نمیگذارد. اصولاً دراین کشورها با تحقیقات دقیق، علمی و طولانی بر روی ساختارهای زمینشناسی و بررسی و امکانسنجی مصالح ساختمانی موجود، بهترین قوانین برای ساختوسازها ارایه شده است و از سوی دیگر ضمانت اجرایی قوانین هم بهصورتی صحیح تأمین شده و به اصطلاح عوام، «راه دررو» برای متخلفان وجود ندارد. در این کشورهای قوانین و آئیننامههای مختلفی متناسب با شرایط گوناگون طراحی شده است که پاسخگوی نیاز ساختوسازهاست.
ما چه کردهایم؟
آئیننامه ۲۸۰۰ زلزله ایران که راهنمای خوبی برای ساخت سازههای یک تا نهایتاً سه طبقه با کمترین امکانات است، یکی از قوانین طراحی شده از سوی وزارت مسکن و شهرسازی ایران است. این آئیننامه در حالی در اختیار عموم مردم وجود دارد که تجربه زلزله مهیب بم نشان داد که ساختمانهای کوچک ساخته شده بر اساس آن، مقاومتی عالی و خارج از حد تصور در برابر لرزش زمین از خود نشان دادهاند.
نکته ناراحتکننده در این مورد آن است که متأسفانه نظارت چندانی برای ایجاد سازوکار اجرای این آئیننامه وجود نداشته و هنوز هم ساختمانهای روستایی با سقف کاهگلی، بدون توجه به این آئیننامه و سایر کتب موجود ساخته شده و حداقل موارد ایمنی لازم جهت پیشگیری از تخریب ساختمان نیز حاصل نشده است.
از سوی دیگر عملاً اموزشی به روستائیان درباره ساخت خانههای مقاوم داده نمیشود. در شهرها نیز بیشتر توان متخصصان و دانشجویان صرف درگیریهای شغلی و یا نهایتاً مسابقات ساخت بتنهای نامتعارف (با قدرت مقاومت بسیار بالا) میشود که اصولاً در شرایط غیرآزمایشگاهی قابل ساختن نیست و یا آنکه اوقات فراغت، به پای مسابقات ساخت سازههای ماکارونی ریخته میشود!
جالب اینجاست که بیشترین ضربه بر پیکر ساختمانهای کوچک و متوسط مسکونی ایران، از ناحیه ساخت ملات بین آجرهاست که از سوی کارگران و بناهای غیرمتخصص با کمترین دقت و دانش تهیه میشود!
نکته مغفول مانده در این بین، آهنگ رشد بسیار کند در ترویج استفاده از مصالح ساختمانی جدید است؛ مصالحی که با وزن اندک و مقاومتهای بالا، میتواند رفع کننده نیاز کشور به مسکنهای مقاوم در برابر زلزله باشد.
چه باید بکنیم؟
نسخه درمان درد زخم کهنه ناشی از وجود سازههای نامقاوم در کشور ما، شامل دستورات عجیب و غریبی نیست. مواردی همچون:
- بهروزرسانی دایمی قوانین ساخت و ساز هم در بعد طرح علمی و هم در بعد ضمانت اجرایی.
- آموزش گسترده و بهروز برای دستاندرکاران ساخت و ساز اعم از صاحبان شرکتهای بزرگ، مهندسان محاسب و مجری، مهندسان شاغل در امر اجرا، مهندسان ناظر، کارگران ساختمان، کارخانجات تولید مصالح و دیگر فعالان در این زمینه.
– تلاش برای ترویج استفاده از ساختمانهای پیشساخته خصوصاً ساختمانهای پیشساخته بتنی که با نیاز و سلیقه و امکانات ایرانیان هماهنگتر است که البته باید با نگاهی عمیق به حفظ و پیشرفت معماری اصیل اسلامی-ایرانی انجام شود.
- فرهنگسازی در این زمینه که نوع مصالح ساختمانی(مانند سیمان، تیرآهن، ابزار و لوازم جوش و...)، میزان استفاده از آنها و نیز چگونگی استفاده از آنها در هر شهر با شهر دیگری متفاوت است چرا که ساختارهای زمینشناسی و امکان وقوع زلزله در نقاط متفاوت کشور، یکسان نیست.
- تلاش برای ایجاد تنوع در ساخت مصالح، بهبود شبکه توزیع، بهینهسازی و کاهش قیمت با تولید انبوه و اقتصادی.
- کوشش برای نوسازی هر چه سریعتر بافتهای فرسوده شهرهای و منازل مسکونی روستایی که طبعا باید با نگاهی به حراست از میراث معنوی معماری کشورمان صورت پذیرد.
- مقاومسازی تأسیسات شهری مانند لولههای گاز، لولههای آب، خطوط انتقال برق و نظایر آنها و نیز جلوگیری از ساخت نماهای خطرناک همچون نماهای شیشهای کوچک و بزرگ و اغلب نماهای سنگی.
فردا چگونه خواهد بود؟
باید بپذیریم که هر چقدر هم تلاش شود، بازسازی سریع بافت فرسوده شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، یزد، مشهد، تبریز، کرمان و... با احتمال تصویب قوانین و بودجه لازم نیز، دستکم بیش از یک دهه زمان میبرد. در چنین شرایطی باید خود را برای وقوع زلزله خصوصاً در شهرهایی مانند تهران آماده کنیم.
البته ایجاد آمادگی به معنای ایجاد موج نگرانی و مختلسازی روند عادی زندگی مردم نیست بلکه آگاهسازی آنها از خطرات موجود و آموزش برای ایجاد مهارتهای مقابله با خطر وقوع زلزله است که نقشی بهسزا در کاهش تلفات زلزله دارد.